تصویر لودر

دفتر هدف‌گذاری، برنامه‌ریزی و کنترل

چگونه اهداف قابل‌دسترس و معقول برای خودمان تعیین کنیم؟

اهداف قابل دسترس

داشتن اهداف قابل‌دسترس و معقول برای خود، یکی از مهم‌ترین عوامل موفقیت در زندگی است. اهداف برای ما به‌عنوان راهنما در زندگی عمل می‌کنند و ما را در جهت رسیدن به خواسته‌هایمان هدایت می‌کنند؛ اما تعیین اهدافی که واقعیت پذیر و قابل‌دسترس باشند، ممکن است چالش‌برانگیز باشد. در این مقاله به بررسی روش‌هایی برای تعیین اهداف قابل‌دسترس و معقول برای خودمان می‌پردازیم.

 

۱. شناخت خواسته‌ها و آرزوها

اولین قدم برای تعیین اهدافِ قابل‌دسترس و معقول، شناخت خواسته‌ها و آرزوهای شخصی است.

برای این منظور، بهتر است زمانی را برای تمرکز بر روی خودمان در نظر بگیریم و به سوالاتی مانند «چه چیزهایی در زندگی خود می‌خواهم داشته باشم؟» و «چه اهدافی را در زندگی خود دارم؟» پاسخ دهیم.

 

۲. تعیین اولویت‌ها

با توجه به خواسته‌ها و آرزوهای خود، مهم است که اولویت‌هایمان را تعیین کنیم؛ به‌عبارت‌دیگر، بررسی کنیم که کدام خواسته‌ها برای ما بیشتر اهمیت دارند و بر روی آن‌ها تمرکز کنیم.

این کار به ما کمک می‌کند تا اهدافی را تعیین کنیم که بیشترین تأثیر را در زندگی‌مان خواهند داشت. دستیابی به اهداف مورد نظر همیشه یک چالش بزرگ برای هر شخص و سازمانی است؛ اما برای رسیدن به موفقیت واقعی، لازم است اهداف قابل‌دسترس و معقول تعیین شوند. در این مقاله، به بررسی اهمیت تعیین اولویت‌ها در دستیابی به اهداف، روش‌های تعیین اولویت‌ها و مزایا و فواید آن می‌پردازیم.

مرور اهداف قابل‌دسترس و معقول

تعریف اهداف قابل‌دسترس و معقول

اهداف قابل‌دسترس و معقول، اهدافی هستند که با توجه به منابع و شرایط موجود، قابل‌دستیابی هستند و با توجه به منطق و عقل، قابل تحقق هستند. این اهداف باید قابل‌اندازه‌گیری و قابل‌تعیین میزان پیشرفت باشند.

 

عوامل مؤثر در تعیین اهداف قابل‌دسترس و معقول

منابع موجود: تعیین اهداف باید با توجه به منابع مالی، انسانی و فنیِ موجود صورت گیرد. اگر منابع کافی برای دستیابی به یک هدف وجود نداشته باشد، این هدف قابل‌دستیابی نیست.

شرایط فعلی: تعیین اهداف باید با توجه به شرایط فعلی، امکانات و محدودیت‌ها صورت گیرد. اگر شرایط فعلی با تحقق هدف مغایرت داشته باشد، این هدف قابل تحقق نیست.

 

روش‌های تعیین اولویت‌ها در مورد اهداف قابل‌دسترس و معقول

 

تحلیل SWOT

روش SWOT به معنای تحلیل نقاط قوت و ضعف‌ها، فرصت‌ها و تهدیدات است. با استفاده از این روش، اهداف قابل‌دسترس و معقول می‌توانند با توجه به نقاط قوت و ضعف داخلی سازمان و فرصت‌ها و تهدیدات خارجی، تعیین و اولویت‌بندی شوند.

 

ماتریس اولویت‌بندی

در این روش، اهداف مختلف بر اساس معیارهای مختلفی مانند اهمیت و اثربخشی، اولویت‌بندی می‌شوند. با استفاده از این روش، می‌توانیم اهداف را به ترتیب اولویت قرارداده و بر روی اهداف با اثربخشی بیشتر تمرکز کنیم.

 

روش SMART

روش SMART یک روش ساده و مؤثر برای تعیین اهداف است.

این روش به معنای تعیین اهداف خاص، قابل‌اندازه‌گیری، قابل‌دسترس، واقع‌بینانه و مشخص است. با استفاده از این روش، اهداف قابل‌دسترس و معقول می‌توانند به‌صورت دقیق و مشخص تعریف شوند.

اهداف قابل‌دسترس

 

مزایا و فواید تعیین اولویت‌ها در دستیابی به اهداف

 

تعیین اولویت‌ها در دستیابی به اهداف دارای مزایا و فواید متعددی است. این مزایا عبارت‌اند از:

  • ارتقای بهره‌وری: با تعیین اولویت‌ها، منابع و زمان به بهترین شکل مدیریت می‌شوند و از این راه بهره‌وری سازمان افزایش می‌یابد.
  • افزایش تمرکز: با تعیین اولویت‌ها، تمرکز بر روی اهدافِ مهم‌تر و اثربخش‌تر صورت می‌گیرد و از این راه احتمال موفقیت در دستیابی به اهداف، بالاتر می‌رود.
  • بهبود برنامه‌ریزی کوتاه مدت: با تعیین اولویت‌ها، برنامه‌ریزی به بهترین شکل صورت می‌گیرد و از این راه احتمال انجام به‌موقع و باکیفیت اهداف افزایش می‌یابد.
  • کاهش تنش و استرس: با تعیین اولویت‌ها، تنش و استرس مربوط به دستیابی به اهداف کاهش می‌یابد، زیرا فقط بر روی اهداف مهم‌تر تمرکز می‌شود. از چالش‌های تعیین اولویت‌ها در دستیابی به اهداف می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
  • تعداد زیاد اهداف: وقتی‌که تعداد اهداف زیاد باشد، تعیین اولویت برای هر یک از آن‌ها مشکل می‌تواند باشد. در این صورت، می‌توان از روش‌هایی مانند ماتریس اولویت‌بندی استفاده کرد تا به ترتیب اهمیت آن‌ها را مشخص کرد.
  • محدودیت منابع: وجود منابع محدود می‌تواند تعیین اولویت‌ها را دشوار کند. در این صورت، لازم است با توجه به منابع موجود، اهدافی که بهترین تأثیر را دارند را اولویت‌بندی کرد.
  • تداخل بین اهداف: بعضی‌اوقات، ممکن است اهدافمان در تضاد یا تداخل با یکدیگر باشند. در این صورت، لازم است اهداف خود را مورد بررسی دقیق قرارداده و تصمیم‌ بگیریم که کدام اهداف باید در اولویت قرار بگیرند.

برای مواجهه با این چالش‌ها و تعیین اولویت‌ها در دستیابی به اهداف، می‌توانیم از راهکارهای زیر استفاده کنیم:

  • تعیین اهداف اصلی: ابتدا باید اهداف اصلی و مهم را تعیین کرد و سپس به تعیین اولویت برای هر یک از آن‌ها پرداخت.
  • تحلیل و بررسی مزایا و هزینه‌ها: برای تعیین اولویت‌ها، لازم است مزایا و هزینه‌های هر هدف را مورد بررسی قراردهیم و سپس تصمیم‌گیری کنیم که کدام هدف بر اساس این معیارها باید در اولویت قرار بگیرد.
  • مشارکت و تعامل: در تعیین اولویت‌ها، مشارکت و تعامل با دیگران و داشتن نظرات و پیشنهادات آن‌ها می‌تواند مفید باشد. این کار به شناخت بهتر اهداف و نیازها کمک می‌کند و در تعیین اولویت‌ها مؤثر است.
  • ارزیابی دوره‌ای: تعیین اولویت‌ها یک فرایند پویا است و ممکن است با تغییر شرایط نیاز به بازنگری داشته باشد؛ بنابراین، منظم کردن ارزیابی‌های دوره‌ای برای تعیین مجدد اولویت‌ها می‌تواند مفید باشد.

 

۳. تعیین اهداف اهداف قابل‌دسترس، قابل‌قبول و واقعیت پذیر

یکی از مهم‌ترین نکات در تعیین اهداف، مشخص کردن اهدافی است که قابل‌قبول و واقعیت پذیر باشند.به‌عنوان‌مثال، اگر هدف ما این باشد که در یک ماه ۱۰۰ کیلوگرم وزن کم کنیم، این هدف ممکن است غیرقابل‌قبول و غیر واقعی باشد. بهتر است اهدافی را تعیین کنیم که قابل‌دستیابی باشند و تا حد ممکن با توانایی‌ها و منابعمان سازگار باشند.

 

۴. تعریف هدف‌های محکم و مشخص

برای داشتن اهداف قابل‌دسترس و معقول، مهم است که هدف‌های خود را به‌صورت مشخص و محکم تعریف کنیم. بدون داشتن هدف‌های واضح و مشخص، ممکن است در مسیر رسیدن به اهدافمان گمراه شویم یا انگیزه ی خود را از دست دهیم؛ بنابراین، بهتر است هدف‌هایمان را به‌صورت کاملاً مشخص و قابل‌اندازه‌گیری تعریف کنیم، مانند «دستیابی به یک موقعیت شغلی بالاتر در یک سال به‌وسیله افزایش تجربه و مهارت‌های حرفه‌ای» یا «کاهش وزن ۵ کیلوگرم در مدت ۳ ماه به‌وسیله تمرین روزانه و رژیم غذایی مناسب».

 

۵. تعیین زمان‌بندی مشخص

هدف‌های قابل‌دسترس و معقول باید دارای زمان‌بندی مشخص باشند. بدون تعیین زمان‌بندی، اهداف ممکن است به تأخیر بیفتند؛ بنابراین، بهتر است زمان‌بندی‌های مشخص و قابل‌اندازه‌گیری برای هر هدف تعیین کنیم.

مثلاً، تعیین یک مهلت زمانی برای افزایش تجربه و مهارت‌های حرفه‌ای تا پایان سال یا تنظیم برنامه‌های تمرین روزانه و رژیم غذایی برای کاهش وزن در مدت مشخص.

در فرآیند برنامه‌ریزی، تعیین زمان‌بندی مشخص یکی از مهم‌ترین قسمت‌ها است که به ما کمک می‌کند تا بتوانیم فعالیت‌ها و وظایف خود را به‌صورت منظم و مؤثر انجام دهیم.

تعیین زمان‌بندی مشخص به ما این امکان را می‌دهد تا از ضایع شدن زمان و از دست دادن فرصت‌ها جلوگیری کنیم و برنامه‌هایمان را با دقت و انضباط بیشتری دنبال کنیم.

تعیین زمان‌بندی

 

۱. تعیین اهداف اهداف قابل‌دسترس و وظایف

تعیین اهداف کلی برنامه: در این مرحله، باید اهداف کلی برنامه را مشخص کنیم. این اهداف باید قابل‌اندازه‌گیری و قابل‌تعیین زمان باشند.

تعیین وظایف و فعالیت‌ها: بر اساس اهداف کلی، باید وظایف و فعالیت‌های مورد نیاز برای رسیدن به آن‌ها را تعیین کنیم.

 

۲. اولویت‌بندی وظایف

تعیین اولویت: باید وظایف را بر اساس اهمیت و ضرورت آن‌ها، اولویت‌بندی کنیم. وظایفی که برای رسیدن به اهداف اصلی ضروری هستند، باید در اولویت بالاتر قرار بگیرند.

تعیین زمان مورد نیاز برای هر وظیفه: برای هر وظیفه باید زمان مورد نیاز برای انجام آن را تعیین کنیم. این زمان باید واقع‌بینانه و قابل‌دسترس باشد.

اولویت‌بندی

۳. تعیین زمان‌بندی

تقسیم زمان: بر اساس زمان مورد نیاز برای هر وظیفه، باید زمان را بین وظایف مختلف تقسیم کنیم. این تقسیم باید منطقی و متعادل باشد.

استفاده از ابزارهای زمان‌بندی: برای تعیین زمان‌بندی مشخص می‌توان از ابزارهای زمان‌بندی مانند برنامه‌های مدیریت زمان و تقویم‌های الکترونیکی استفاده کرد.

 

۴. رصد و پیگیری

رصد و پیگیری وظایف: باید وظایف را به‌طور منظم رصد و پیگیری کنیم تا از پیشرفت و پیشروی در انجام وظایف مطلع شویم.

 

۶. تجزیه‌وتحلیل و بررسی پیشرفت

برای داشتن اهداف قابل‌دسترس و معقول، مهم است که به‌طور منظم پیشرفت خود را تجزیه‌وتحلیل و بررسی کنیم. بررسی پیشرفت ما به ما کمک می‌کند تا بفهمیم که آیا در مسیر صحیح هستیم یا نیاز به تغییر و تعدیل استراتژی‌هایمان داریم. همچنین، بررسی پیشرفت به ما انگیزه و انرژی بیشتری می‌دهد تا به اهدافمان ادامه دهیم.

 

۷. تعیین اهداف اهداف قابل‌دسترس کوچک و بزرگ

مهم است که برای داشتن اهداف قابل‌دسترس و معقول، هدف‌های کوچک و بزرگی را تعیین کنیم. هدف‌های کوچک به ما کمک می‌کنند تا برای رسیدن به هدف‌های بزرگ‌تر پایه‌های محکمی بگذاریم و انگیزه بیشتری داشته باشیم. همچنین، تعیین هدف‌های کوچک به ما امکان می‌دهد تا مسیر رسیدن به هدف بزرگ‌تر را به قسمت‌های کوچک‌تر و قابل‌اندازه‌گیری تقسیم کنیم.

 

۸. مشارکت و همکاری با دیگران

برای تعیین اهداف قابل‌دسترس و معقول، همکاری و مشارکت با دیگران می‌تواند مؤثر باشد. با اطلاع از نظرات و تجربیات دیگران، می‌توانیم اهدافمان را بهبود ببخشیم و راهکارهای جدیدی برای رسیدن به آن‌ها پیدا کنیم. همچنین، با داشتن همکاران و همراهانی که در رسیدن به اهدافمان ما را پشتیبانی می‌کنند، انگیزه و انرژی بیشتری خواهیم داشت.

 

۹. تنظیم اهداف اهداف قابل‌دسترس و قابل‌اندازه‌گیری

هدف‌های قابل‌دسترس و معقول باید قابل‌اندازه‌گیری باشند؛ به‌عبارت‌دیگر، باید بتوانیم پیشرفت خود را در راستای رسیدن به هدف مشخص کنیم. این امر به ما کمک می‌کند تا مسیر را بررسی کرده و در صورت نیاز تغییراتی را ایجاد کنیم. برای مثال، اگر هدف ما افزایش تجربه و مهارت‌های حرفه‌ای است، می‌توانیم تعداد دوره‌های آموزشی یا پروژه‌هایی که در آن‌ها شرکت کرده‌ایم را اندازه‌گیری کنید.

 

۱۰. انعطاف‌پذیری در تعیین اهداف قابل‌دسترس

این مهم است که در تعیین اهداف خود انعطاف‌پذیر باشیم. زمانی که شرایط و تغییرات در زندگی‌مان رخ می‌دهد، ممکن است نیاز به تغییر اهداف داشته باشیم؛ بنابراین، بهتر است اهدافمان را به نحوی تعیین کنیم که بتوانیم در صورت نیاز آن‌ها را تغییر داده و با تغییرات جدید سازگار شویم.

 

نتیجه‌گیری

تعیین اهداف قابل‌دسترس و معقول برای خود، یک فرایند مهم در زندگی است که به ما کمک می‌کند به‌صورت هدفمند و مؤثر در زندگی عمل کنیم.

اشتراک گذاری مطلب
نظرات و سوالات

نظرات، سوالات و پیشنهادات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *